خواستم هدیه ای برایت بفرستم .گل گفت:
مرا بفرست .تا با عطر خوداورا شاد سازم
گفتم اوخودش گل است
خار گفت :مرا بفرست،تا به چشم دشمنانش فرو روم
گفتم او آنقدر مهربان است که دشمن ندارد.
بلبل گفت مرا بفرست تا با آوازم اورا شاد سازم.
گفتم نه .او خود،خوش صداست
ناگهان صدای قلبم به گوش رسید.که می گفت:
مرا بفرست تا دوستش بدارم .
توی خیالم تویی ...............
توی بیداری..............
توی خواب ... توی رویا...............
فقط و فقط تویی .................
تا وقتی که تو هستی، تا لحظه ای که یاد تو در خاطر من جاریست!
تا زمانی که دستهای گرمت همراه دستای خسته ای منه!
تا وقتی که نگاهت تنها پناهگاه و تکیه گاه نگاه سرگردان منه!
تا زمانی که تو همسفر جاده زندگی من هستی!
تا وقتی که شونه های تو امن ترین جای دنیاست برای من!
من زنده هستم! برای زندگی کردن با تو!
اون لحظه ای که عطر تو می پیچه تو باغ تنم
اون لحظه ای که اسم تو ، تو سینه فریاد میزنم
اون لحظه رها شدن از حال و روز خویشتنم
زنده میشم با دیدنت وقتی که میری میشکنم
قلبی که با تو میزنه تو سینه داغونش نکن
چشمی که چشم براهته بیهوده گریونش نکن
اشکای دونه دونمو سیلاب بارونش نکن
این دل عاشق منو بی سر و سامونش نکن
تا وقتی قلب عاشقم بخاطر تو میزنه
طلسم تنهایی من با دستای تو میشکنه
ای کاش می دانستی نگاهم به نگاهت محتاج است
ای کاش می دانستی دلم جز یادتو ندارد همسفری
ای کاش می دانستی نگاهت خانه خرابم کرده
ای کاش می دانستی عشق من پاکتر از آسمان و شفاف تراز آب است
ستاره ی امیدم از تو به خود رسیدم
تموم زندگیمو تو چشمهای تو دیدم
یادم نمی ره هرگز لحظه خوب دیدار
وقتی که عاشقونه به تو شدم گرفتار
چه طوری می تونی به بارون بگی نبار وقتی ابر وجود دارد
چه طوری می تونی به برگ بگی نریز وقتی باد وجود دارد